
ما در بین هزاران نفر زندگی می کنیم. در این میان افرادی با پوست تیره، روشن، بور، بداخلاق، لاغر و چاق و … وجود دارد که هر کدام خوصصیات منحصر به فردی دارند. در این جا می خواهیم درباره چگونگی بیان خصوصیات افراد در زبان انگلیسی صحبت کنیم.
خصوصیات افراد شامل ویژگی های ظاهری و شخصیتی است. در جهان بی مرز کنونی، مهارت توصیف کردن خود یا دیگران بسیار الزامیست. چراکه در بسیاری از مواقع مجبور به ثبت نام در سایتی انگلیسی زبان هستید. اینجاست که علاوه بر یادگیری زبان انگلیسی و همچنین تقویت مهارت رایتینگ باید نکاتی برای معرفی خود را بدانید.
ویژگی های فیزیکی
ویژگی های فیزیکی هر فرد جز جدا ناپذیری از شخصیت فرد است به طوریکه اولین چیزی که هر فردی در اولین ملاقات می بیند و ارزیابی می کند ویژگی های فیزیکی است. در اینجا لیستی از خصوصیات فیزیکی افراد در زبان انگلیسی آورده شده است.
tall | بلند | young | جوان |
short | کوتاه | middle-aged | میانسال |
slim | باریک اندام | bald | کچل |
thin | لاغر | bald-headed | بی مو |
fat | چاق | beard | ریش |
obese | چاقی مفرط | moustache | سبیل |
well-built | قوی هیکل | long hair | موی بلند |
overweight | چاق | short hair | موی کوتاه |
medium height | متوسط | straight hair | موی صاف |
well-dressed | خوش پوش | curly hair | موی فر |
smart | باهوش | fair-haired | موی روشن |
scruffy | ژولیده | blond-haired یا blonde-haired | موی بلوند |
good-looking | خوش تیپ | brown-haired | موی قهوه ای |
attractive | جذاب | dark-haired | موی تیره |
beautifule | زیبا | ginger-haired | موی قرمز نارنجی |
pretty | قشنگ | blonde | بلوند |
handsome | خوش قیافه | brunette | موی قهوه ای تیره |
ugly | زشت | redhead | موی قرمز |
old | پیر |
ویژگی های احساسی
احساسات جز بارزترین خصوصیات افراد است. یعنی افراد با بیان احساسات خود شخصیتشان را نشان می دهند. در اینجا لغات مهم و ضروری برای بیان خصوصیات افراد در زبان انگلیسی گردآوری شده است.
confident | مطمئن | adventurous | ماجراجو |
sensitive | حساس | shy | خجالتی |
calm | آرام | introverted | درونگرا |
hot-headed | عجول | extroverted | برونگرا |
impulsive | هوسی | easy-going | خودمانی |
cheerful | خوشرو | rude | پررو |
generous | بخشنده | bad-mannered | بی نزاکت |
kind | مهربان | impolite | بی ادب |
mean | خشن | emotional | احساساتی |
crazy | دیوانه | polite | مودب |
sensible | معقول | funny | بامزه |
serious | جدی | witty | شوخ |
honest | راستگو | boring | کسل کننده |
dishonest | متقلب | patient | صبور |
good -humoured | خوش خلق | impatient | ناشکیبا |
bad-tempered | بدخو | sophisticated | فرهیخته |
moody | دمدمی | crude | خام |
hard-working | سخت کوش | cheeky | پر رو |
lazy | تنبل | friendly | دوستانه |
clever | باهوش | unfriendly | غیر دوستانه |
intelligent | باهوش | conceited | خود پسند |
unintelligent | کم هوش | modest | فروتن |
arrogant | متکبر | brave | شجاع |
snobbish | پر افاده | cowardly | ترسو |
happy | خوشحال | absent-minded | حواس پرت |
unhappy | غمگین | talented | با استعداد |
stupid | احمق | obedient | فرمانبردار |
outgoing | خوش برخورد | disobedient | سرکش |
cautious | محتاط | principled | پای بند اصول |
unscrupulous | بی مرام | corrupt | فاسد |
احساسات
happy | خوشحال | enthusiastic | مشتاق |
sad | غمگین | relaxed | آسوده |
miserable | بدبخت | stressed | مضطرب |
worried | نگران | anxious | عصبی |
depressed | افسرده | tired | خسته |
excited | هیجان زده | weary | بیزار |
bored | بی حوصله | exhausted | از پای درآمده |
fed up | به ستوه آمده | annoyed | آزرده |
pleased | خوشوقت | angry | عصبانی |
delighted | حظ کرده | furious | خشمگین |
surprised | غافلگیر | livid | کوفته |
astonished | شگفت زده | disgusted | متنفر |
disappointed | ناامید |
جملات کاربردی درباره شخصیت
یکی از روش یادگیری زبان انگلیسی جمله بندی است. یعنی مهارت اینکه لغات را چگونه در جملات استفاده کنیم. این جا جملات کاربردی جهت بیان خصوصیات افراد در زبان انگلیسی نوشته شده است.
نسبتاً اجتماعی است. | .He‘s quite sociable |
نسبتاً گوشه گیر است. | .He’s rather unsociable |
من مهربان و صمیمی هستم. | .I’m kind and friendly |
خودم را مهربان و صمیمی می دانم. | .I consider myself kind and friendly |
او راستگو(درستکار)/ نادرست است. | .He’s honest/ dishonest |
او آرام/ عصبی است. | .He’s calm/nervy |
او اجتماعی(زود جوش) / گوشه گیر(دیر جوش) است. | .He’s sociable/unsociable |
او خوش اخلاق/ بد اخلاق است. | .He’s good-tempered/bad-tempered |
او صمیمی(خوش برخورد) است/ او چندان صمیمی نیست. | .He’s friendly/ rather unfriendly |
او خنده رو/افسرده است. | .He’s cheerful/depressed |
او پر حرف/ کم حرف است. | .He’s talkative/quiet |
او خوش صحبت/ کسل کننده است. | .He’s entertaining/boring |
او خجالتی/پررو است. | .He’s shy/ cheeky |
او مودب/ بی ادب است. | .He’s polite/impolite |
او متین(باوقار) جلف/سطح پایین است. | .He’s calm/composed/ self-possessed cheap/ low-class |
او مودب/ بی ادب است. | He’s polite/ impolite (rude) |
او قابل اعتماد/ غیر قابل اعتماد است. | .He’s reliable/unreliable |
او باهوش/ کودن است. | .He’s smart (clever, intelligent)/stupid |
او پر کار/ تنبل است. | .He’s hard- working/ lazy |
او صبور / عجول است. | .He’s patient/ impatient |
او فعال/ کم تحرک است. | .He’s active/ inactive |
او عاطفی/ غیر عاطفی است. | He’s emotional/ unemotional (cool) |
او آگاه (معقول)/ ناآگاه است. | .He’s sensible/ insensible |
او خوش بین/ بدبین است. | .He’s optimistic /pessimistic |
او شجاع(با شهامت)/ بزدل است. | He’s brave(courageous)/chicken-hearted(a coward) |
او جدی/ بی خیال است. | .He’s serious/ easygoing |
او سخاوتمند/ خسیس است. | .He’s generous/ mean |
او صرفه جو/ ولخرج است. | .He’s economical/extravagant |
او با تدبیر/ بی تدبیر است. | .He’s tactful/tactless |
او دارای اعتماد به نفس/ فاقد اعتماد به نفس(متزلزل) است. | .He’s self-confident/ insecure |
او مهربان/ نامهربان است. | .He’s kind/ unkind |
او متواضع/ متکبر است. | .He’s down- to-earth (humble)/arrogant |
او عاقل/ ابله است. | He’s wise/ a fool (foolish) |
او قاطع/ بی اراده است. | .He’s decisive/ indecisive |
او روشنفکر/امّل است. | .He’s intellectual/ fanatic |
او مسئول/ غیر مسئول است. | .He’s responsible/irresponsible |
او خلاق/ فاقد خلاقیت است. | .He’s creative/unimaginative |
او خود خواه نیست/ خود خواه است. | .He’s unselfish/ selfish |
او آزاد اندیش/ کوته فکر است. | .He’s broad-minded/ narrow- minded |
او با سلیقه/ شلخته است. | He’s tidy(neat)/ messy(untidy) |
او حس همکاری دارد/ حس همکاری ندارد. | .He’s cooperative/uncooperative |
او با ملاحظه/ بی ملاحظه است. | .He’s considerate/inconsiderate |
او قابل انعطاف/ لجباز است. | .He’s flexible/stubborn |
او یک آقای به تمام معنی است. | .He’s a real gentleman |
او یک خانم به تمام معنی است. | .She’s a real lady |
او با نشاط و پر انرژی است. | .He’s lively and energetic |
او مبتکر و خلاق است. | .He’s innovative and creative |
او متفکر و آزاد اندیش است. | .He’s thoughtful and open-minded |
او خود ساخته و متکی به نفس است. | .He’s self- made and independent |
او با سواد و با مطالعه است. | .He’s knowledgeable and well- read |
او با شخصیت و قابل احترام است. | .He’s dignified and respectable |
او سخاوتمند و مهمان نواز است. | .He’s generous and hospitable |
او سخت کوش و درس خوان است. | .He’s hard-working and studious |
او متظاهر است. | He’s showy (a show-off) |
او خسیس است. | He’s stingy (a miser) |
او حسود است. | .He’s jealous |
او دو رو است. | .He’s two-faced |
او حساس است. | He’s sensitive (touchy) |
او احساساتی است. | .He’s sentimental |
او لوس است. | .He’s spoiled |
او کنجکاو(فضول) است. | (.He’s curious (nosy/nosey |
او زود از کوره در می رود. | .He’s quick-tempered./he loses his temper quickly |
همیشه پشت سر(من ) حرف می زند. | .He’s always talking behind (my) back |
او اعتماد به نفس ندارد. | .He lacks self-confidence |
نسبت به انتقاد حساسیت دارد. | .He’s rather sensitive to criticism |
هرگز غیبت نمی کند. | .He never backbites |
همیشه سر به سر دوستانش می گذارد. | .He always teases his friends |
معمولا با دیگران قاطی نمی شود. | .He doesn’t usually mix with others |
مکالمه شماره یک
A: My brother’s name is Gi-woo.
A: اسم برادرم جی – وو است.
B: What’s he like?
B: او چطور شخصی (آدمی) است؟
A: Well, he’s very hardworking. He’s 26, and he’s an accountant. He works late every day.
A: خب، او خیلی سخت کوش است. 26 ساله و یک حسابدار است. هر روز تا دیروقت کار می کند.
مکالمه شماره دو
Waiter: Good evening. Can I help you?
گارسون: صبح بخیر. می تونم کمک تون کنم؟
Mrs. Gray: Yes, thank you. Is Ken Gray here? He’s my husband.
خانم گری: بله ممنون میشم. آیا کن گری اینجاست؟
Waiter: Mr. Gray? I don’t know. What does he look like?
گارسون: آقای گری؟ نمی دانم. او چه شکلی است؟
Mrs. Gray: He’s tall, thin, and has black hair. And he has glasses.
خانم گری: او قدبلند است و موهای سیاه دارد. عینک می زند.
Waiter: Does he have a mustache?
گارسون: آیا سبیل دارد؟
Mrs. Gray: Yes, he does.
خانم گری: بله، سبیل دارد.
Waiter: I think he’s over there.
گارسون: فکر کنم آنجا باشد.
Mrs. Gray: No, that’s not my husband! My husband has short hair.
خانم گری: نه، او شوهر من نیست! شوهر من موهای کوتاهی دارد.
ایستگاه زبان سعی کرده با جمع آوری جامع و کامل درباره ی شخصیت و ویژگی های فردی و یادگیری صحیح و کامل آن به شما، کمک کوچکی در پیشرفت شما در یادگیری زبان انگلیسی به شما داشته باشد.
دیدگاهها (0)